شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی،

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مقالات
::حجاب و عفاف در آثارشعرا و نویسندگان
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي
::مسألة شرّ در نگاه فلسفي امام سجّاد ( ع )
::پیامبر ( ص ) و عدالت اجتماعی
::پیامدهای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی زنان
::سیره عملی پیامبر (ص) در اخوّت اسلامی
::ادبیّات میراث دار ارزش های اخلاقی و اجتماعی
::گلایه ها و شِکوه های ملّا محمّد تقی ناهیدی
::نقش رهنمودهای امام خمینی (ره) در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد
::انسان در منابع اصيل اسلامي ( قرآن و حديث )
::داستان شراره های گل
::ابوتراب جلی
::اسراف و تبذیر از منظر امام علی (ع)
::اصطلاحات قرآنی در ارتباط با الگوی مصرف
::اصلاح الگوی مصرف در بیان شاعران
::اقتصاد سالم از دیدگاه قران و ائمه اطهار
::الگوهاي رفتاري و اخلاقي از ديدگاه قرآن و پيامبر (ص)1
::امام علی(ع)، دشمن شناسی و دشمن ستیزی
::امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه در قرآن
::اندیشه شیعی و جهانی شدن حکومت اسلامی
::تسبیح موجودات در نهج البلاغه
::اندیشه های اجتماعی و انسانی در شعر هوشنگ ابتهاج و قیصر امین پور
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::تأثیر قرآن و احادیث در دیوان شهریار
::عرفان سعدی در بوستان
::بحر طویلی در ترغیب و ترویج فرهنگ وقف در بین اقشار جامعه
::خرافه شويي در آثار استاد مطهّری
::معناشناسی «فتنه» در قرآن
::ديدگاه قرآن به نقش زن در جامعه و تاريخ
::تأثير قرآن در سلوک فردی و اجتماعی
::تأثير قرآن بر شعر تعليم
::جایگاه پیامبر اعظم (ص) در ادبیّات معاصر فارسی
::سیره ی حکومتی و سیاسی پيامبر اعظم (ص)
::اندرزهای حکیمانه ی رودکی
::اقدامات امیرکبیر در صنعتی کردن ایران و مبارزه با استعمار اقتصادی
::الگوبرداری نسل جوان از قرآن و سیرۀ معصومین
::داستان کوتاه و روی کرد نویسندگان زن شهرستان دزفول به آن
::نقش و موقعیّت زن در سیرة نظری و عملی پیامبر اعظم ( ص )
::نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه
::انفاق و روزی حلال در قرآن و احادیث
::تبیین توان مندیها، فرصت ها و تهدیدات آموزش عالی در توسعه ی فرهنگی ـ اجتماعی ایران و کشورهای منطقه
::ائمّۀ اطهار تجلّی بهترین الگوی مصرف
::حمایت های حاج ملّاعلی کنی از فقرا و ایتام
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی
::عوامل همگرا و واگرا در اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی
::خشونت خانوادگي، زمينه، عوامل و راهكارها
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::تربيت اجتماعي در سيرة معصومين ( ع )
::زنان نامدار شیعة عصر رضوی ( ع )
::نقش پیامبر ( ص ) در پیدایش نهضت آزاد اندیشی
::مدنیّت و مفهوم آن از دیدگاه پیامبر اسلام ( ص )
::جانبازان شیمیایی
::چشم انداز زن ایرانی و پژوهش در قرن بیست و یکم
::سیره ی فرهنگی و اجتماعی امام رضا (ع)
::عشق و محبّت از ديدگاه عرفای معاصر
::نامه ای به امام رضا (ع)
::نوآوری قرآن کریم در موضوع عصمت پیامبران و مقایسه ی آن با تورات
::بررسی جریان داستان کوتاه پس از انقلاب
::علی بن مهزیار اهوازی و ارتباط او با امامان هم عصرش
::شب عاشورا
::آزادگی و ساده زیستی در زندگی شهید مدرّس
::حقوق اجتماعی زنان از منظر قرآن
::تشويق به انديشمندي و تبيين آزادي بيان در چهار چوب قانون
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزشمند در نهضت آزادانديشي
::انتظار و نشانه هاي ظهور
::جهاني شدن و ظهور
::ورزش از دیدگاه قرآن و احادیث و جایگاه فعلی آن در
::جایگاه زن در سیره و کلام پیامبر اعظم ( ص )
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران
::مستندات قرآنی و روایی انسجام اسلامی و برائت از مشرکین
::نقش زبان و ادبيات فارسي در اتّحاد ملّي و انسجام اسلامي
::وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و ﺷﺄن نزول و نقش آیات در انسجام اسلامی
::زبان فارسی و وحدت ملّی و انسجام اسلامی
::زبان و ادب فارسي، سند هويّت ملّي
::بررسي حقوق زنان در اسلام و كشورهاي صنعت
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::سیره و سلوک امام علی (ع) در برخورد با مخالفان
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه
::قرآن و عترت (ع) و فمینیسم
::نماز در آثار نثر عرفانی ایران
::گزیده ی چند داستان کوتاه، خاطره، نمایش نامه و فیلم نامه از دفاع مقدّ
::عشق و انديشه ي امين پور در « بي بال پريدن »
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::مباني فقهي ـ حقوقي مرتبط با مسايل اقتصادي، اشتغال و استقلال مالي زنان
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::نقش اخلاق اسلامی در تعاملات اجتماع
::وحدت امّت اسلامی از نظر امام سجّاد (ع) و ارتباط آن با دیدگاه محقّقان دین در عصر حاض
::فرهنگ ايراني
::اندیشه های میرزای نائینی در کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه
::تجلّی قرآن در آینه ی اشعار استاد بهزاد
::شیوه های الگوبرداری نسل جوان از سیره علمی و عملی عالمان دین
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::مصادیق نوآوری و شکوفایی از منظر قرآن کریم
::نقش زن در تحکیم خانواده با تکیه به رفتار حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی و نمونه ای از اشعار فارس
::نوآوری در راهکارهای تبلیغی مباحث مهدویّت در جامعه و جهان معاصر
::شناخت توسعة فرهنگي از نگاه امام علي (ع) در نهج البلاغ
::امام حسين (ع) احياگر سياست پيامبر (ص
::مفاهيم اجتماعي در شعر معاصر و كهن
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نماز و نیایش
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهادی
::بررسی علل شیوع ضدّ ارزش ها از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه
::قرآن و بهداشت تن و روان
::نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)
::مضامین قرآن در دیوان صباحی بیدگلی
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::دیدگاه حضرت علی (ع) در تفسیر قرآن
::بازتاب مسایل اجتماعی در اشعار شاعر معاصر ابوتراب جل
::حضرت فاطمه (س) و حضرت زينب (س) بهترین الگوی زنان جهان
::کرامت و عزّت انسانی، سعادت و کمال در نهج البلاغه
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهاد
::نقش تعلیم و تربیتی شادی در انسان از دیدگاه قرآ
::رباعی
::سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
::پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
::نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
::همسر آزاري و خشونت خانواده
::« عدالت و ارزش‏هاي انساني در عصر جهاني شدن »
::مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
::کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
::« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
::زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
::ویژگی های بارز شهید ثالث
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
::کتاب ها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: زهرا خلفی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 1376
بازدید کل : 110715
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من زهرا خلفی خوش آمديد .لطفا جهت ترویج هرچه بهتر دین مبین اسلام و آشنایی جوانان عزیز میهن اسلامی با قرآن و اهل بیت و همچنین کتاب و مقالات چاپ شده این وبلاگ را به دوستان خود معرفی کنید.همچنین برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد .


شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی،

 

 

 

 

 

 

به صورت CD در مجموعه مقالات همایش ملّی ارزیابی تحقق مؤلّفه های فرهنگی- سند چشم انداز 20 ساله در تاریخ 13/8/89، دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد

 

باسمه تعالی

شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی

 

مقدّمه :

بهترین ذخیره در بازار هستی ایمان و عمل صالح و سفارش کردن دیگران به حق و صبر است و امامان معصوم (ع) با توجّه به آیات « وَ تواصَوا بالحقِّ وَ تواصوا بالصّبر» دیگران را به ایمان و عمل صالح سفارش کردند و از مفاسد و انحرافات بازداشتند. آنان در گسترش حق ها و برچیدن سفره ی مفاسد و منکرها کوشیدند و تا مرحله ی شهادت پیش رفتند. آنان به خوبی آگاه بودند که هر کس در برابر ظالم به وظیفه ی خود عمل کند، دیگر هیچ کس میدانی برای ظلم کردن نمی یابد.

امامان با اهرم نیرومند نهی از منکر برای ریشه کن کردن فساد در جامعه استفاده کردند و با تذکّر و تنبّه و توجّه مردم را به حال خود وانگذاشتند و در برابر کژیهای جامعه با هشدار و اعتراض، مخالفت خود را ابراز داشتند. امر به معروف و نهی از منکر را یک تکلیف عمومی و نظارت همگانی برای افراد اجتماع می دانستند. آنان همچون دستگاهی پالائیده عمل نموده و موجب برپایی واجبات، بقای دین و گرفتن حق ستم دیده از ستمگر گردیده اند. امامان معصوم با رفتار خود نشان داده اند که اگر این دو وظیفه تعطیل گردد، فساد اخلاقی و اجتماعی و انحرافات دیگر از هر سو به سوی جامعه سرازیر خواهد شد و همچون موریانه انسانها را خورده و می پوساند. آنان با عمل به این دو وظیفه ی بزرگ، انسانها را از پرتگاه سقوط نجات داده و به سوی اوج و تکامل پرواز داده اند.

این طبیبان روح و روان در بهبود امراض اخلاقی جامعه ماهرانه به مداوا می پردازند و با دم عیسی گونه ی خود بَرَص های خلق و خوی را شفا می دهند. اگر نظام نظارت بر اعمال افراد جامعه مورد توجّه قرار نگیرد، طولی نخواهد کشید که آن جامعه به سبب انحطاط اخلاقی و فساد از هم فروپاشد و در گرداب نابودی فرو رود. سیره و روش عملی امامان شیعه به عنوان آمرین به معروف و ناهیان منکر دستاویز محکمی است جهت بالارفتن شعور و آگاهی انسانها و نیل به آرمانهای بلند انسانیّت که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.

 

واژگان کلیدی : امربه معروف و نهی از منکر، امام، علی (ع)، خوارج، شیوه ی عملی، رفتار.

 

 

 

 

 

 

 

 

بحث :

حق هنگامی مؤثّر و کلیدی خواهد بود که باطل از محیط محو شده و میدان مبارزه را خالی گذاشته باشد.

اوّل ای جان دفع شرّ موش کن              وآنگه اندر جمع گندم جوش کن

برای زدودن ضدّارزشها در هر اجتماع وجود افرادی آگاه و دانا که از اراده ای محکم و استوار برخوردار باشند، ضروری است. افرادی که اعمالشان خالص و برای خدا باشد و با سعه ی صدر و روحیّه ی قوی به درمان بیماریهای اخلاقی انسانها پرداخته با حسن خلق و نرم خویی، افراد را تحت سایبان صراط مستقیم قرار دهند. در میان افراد بشر امامان شیعه با شیوه ی عملی خود در دفع رذیلت ها و ذمایم اخلاقی و جذب مکارم اخلاقی کوشیده اند. آنان شیوه های معروف و منکر را می شناسند و در اجرای این وظیفه ی ارزشمند اهتمام می ورزند و با استفاده از راههای کاربردی «گفتاری، مقاومت منفی، مبارزه» انسانها را از لغزش ها باز داشته در رسیدن به سرمنزل مقصود یاری
می دهند.

از آنجا که امامان شیعه، داعیان حق و عدالت و پناه مستضعفان و مظلومان و درماندگان بودند، در برابر طاغوتها، نه تنها تسلیم نشدند، بلکه با مقاومت شدید ایستادگی نمودند. امامان شیعه در ابلاغ معروفها و منکرها، با عزمی راسخ و روحیه ی قوی و در وهله نخست با سلام و مسالمت و گفتاری نرم و صمیمانه به جذب دلها پرداخته و در صورت عدم پذیرش از سوی مخالفان پس از اتمام حجّت راه مقاومت منفی یا مبارزه را در پیش گرفته اند.
شیوه ی عملی آنان در این مورد بدین گونه مورد بررسی قرار گرفته است :

1- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار علی (ع)

علی (ع) کسانی را که نسبت به امور دینی و اخلاقی بی تفاوت هستند، به مرده ای متحرّک تشبیه می کند و در این مورد در حکمت 374 می فرماید :

ا

«گروهی از مردم با دست (عمل) و زبان و قلب به مبارزه با منکرات، برمی خیزند، آنها تمام خصلتهای نیک را به طور کامل در خود جمع کرده اند، گروهی دیگر تنها با زبان و قلب، نهی از منکر می کنند (نه با دست) اینها به دو خصلت نیک تمسّک کرده اند و یکی را از دست داده اند، گروهی دیگر تنها با قلبشان مبارزه می کنند، اما مبارزه با دست و زبان را ترک کرده اند این گروه بهترین خصلتها را از این سه، ترک گفته و تنها یکی را گرفته اند، و گروهی دیگر نه به زبان و نه با دست و نه با قلب، نهی از منکر می کنند فَذلِکَ مَیّتُ الاَحیاءِ : «اینها در حقیقت مُردگانی در میان زندگان هستند». (بدانید) تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون قطره ای است (مقدار آبی که با یک دمیدن در دهان جمع شود) در مقابل دریای پهناور و (بدانید) امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک می کنند و نه از روزی کسی می کاهند، و امّا از همه ی اینها مهمتر سخنی است که برای دفاع از عدالت، در برابر پیشوای ظالم و ستمگر گفته می شود».

توضیح گفتار امام علی (ع) :

این گفتار پرمحتوای امیر مؤمنان علی (ع) از جهاتی نیاز به شرح و توضیح دارد :

نخست اینکه : آن حضرت، دو فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر را به چهار قسم، تقسیم کرده است، با اینکه ممکن است آن را به قسمهای بسیار دیگر نیز تقسیم نمود ممکن است نکته اختصاص در این تقسیم چهارگانه، این باشد که : نهی از منکر به زبان و دست، طبعاً نهی از منکر به قلب نیز هست، زیرا کسی که موضوع سخت و دشواری را انجام می دهد معمولاً موضوع آسان تر را نیز انجام می دهد.

و همچنین نهی از منکر با دست و قلب، نهی از منکر به زبان نیز هست، زیرا انکار و مبارزه با فساد با دست (عمل) دشوارتر از مبارزه و انکار با زبان است، و کسی که عهده دار سخت تر می شود، نوعاً عهده دار سخت که
آسان تر از آنست نیز خواهد شد.

و همچنین کسی که با دست (عمل) نهی از منکر می کند، طبعاً با زبان و قلب نیز نهی از منکر می نماید، به همان معیاری که گفتیم.

و همچنین کسی که با زبان، نهی از منکر می کند، معنایش این نیست که او با قلب و دست، نهی از منکر نمی کند، زیرا نهی از منکر با زبان ملازم با نهی از منکر با قلب نیز هست.

بر این اساس وقتی تقسیم فوق را تجزیه و تحلیل می کنیم، طبعاً همان گونه که علی (ع) فرمودند، به چهار قسم، تقسیم می گردد.

دوم اینکه : حضرت امیر مؤمنان علی (ع) کسانی را که هم با دست و زبان و هم با قلب، امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند، تشبیه به مردگان در میان زنده ها کرد، جهتش این است که : شأن یک نفر زنده آنست که در برابر آنچه برای زندگیش زیانبار است، واکنشی داشته باشد، زیان رسانی منکرات و گناهان بر زندگی فردی و اجتماعی، بر کسی پوشیده نیست، مخصوصاً در مورد قسم دوّم (نهی از منکر با قلب و زبان) آن قدر آشکار است که نیاز به دلیل و برهان و شرح نیست.

پس کسی که نهی از منکر نمی کند، از آنچه که به زندگیش، زیان می رساند، متأثّر نمی گردد، و کسی که از موضوعات زیان بخش، متأثّر نگردد پس او مرده است، نتیجه این مطلب (بر اساس شکل اوّل علم منطق) این است کسی که نهی از منکر نمی کند مرده است.

سوّم اینکه : در گفتار امام علی (ع)، امر به معروف و نهی از منکر، بهتر از جهاد در راه خدا ذکر شده است، با اینکه جهاد از مهمترین فرائض و واجبات دینی و از ارکان دین است و طبق روایات : «تمام خیر و سعادت در شمشیر و در پرتو شمشیر است، و وضع زندگی انسانها را سامان نمی دهد، مگر شمشیر (جهاد و مبارزه ی مسلّحانه) و شمشیرها کلیدهای بهشت و دوزخ هستند.

به فرموده ی علی (ع) : «جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است، جهاد لباس تقوا و زره ی محکم و سپر مطمئن خداوند است، مردمی که آن را ترک کنند خداوند لباس ذلّت بر تن آنها می پوشاند، و بلا به آنان هجوم می آورد، حقیر و ذلیل می شوند، عقل و فهمشان تباه می گردد، و بر اثر تضییع جهاد، حقّ آنها پایمال شده و نشانه های ذلّت در آنها آشکار می گردد و عدالت از میان آنها رخت
برمی بندد».

شاید علّت برتری امر به معروف و نهی از منکر از جهاد با آن همه آثار مثبتش این است که : اثر و نقش امربه معروف و نهی از منکر، در اصلاح جامعه، بیشتر از جهاد است، زیرا جهاد، واقعه ای است که گهگاه به پیش می آید، ولی دو وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر، همواره و غالباً، وجود دارد، بنابراین اثر این دو بیشتر از جهاد خواهد بود.

ا

روی این اساس برتری این دو فریضه بر جهاد در سخن امام علی (ع)، به خاطر آثار و نتایج است نه به خاطر پاداش اخروی و اجری که جهاد کننده و آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر دارند. و امکان این نیز هست که : این برتری، از نظر پاداش باشد، به خاطر اینکه انجام این دو فریضه از یک نفر به طور مکرّر و مداوم موجب پاداش و ارزش مکرّر خواهد شد، ولی جهاد در راه خدا، گه گاه پیش می آید، و کشته شدن در راه خدا، یک بار در تمام عمر انجام می گیرد، نه زیادتر!. و نیز ممکن است این برتری از آن جهت باشد که انجام امر به معروف و نهی از منکر منشأ و زیربنای جهاد و علّت آن است، زیرا جهاد بدون امر به معروف و نهی از منکر، تحقّق نمی یابد (همه ی این امور احتمال دارد).

چهارم اینکه : از سخنان مذکور علی (ع) که در ضمن گفتارش فرمود : وَاَفضَلُ مِن ذلِکَ کُلِّهُ کَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ اِمامٍ جائرٍ (و از همه ی اینها مهمتر، سخنی است که برای دفاع از عدالت در برابر پیشوای ستمگری گفته می شود) استفاده می شود که : سخن از عدالت در برابر پیشوای ستمگر بهتر از سایر شاخه های امر به معروف و نهی از منکر است، ممکن است این موضوع از چند جهت ذیل باشد :

1- پیشوای ظالم نظر به اینکه مورد اطاعت مردم است و قدرت آن را دارد که با انواع وسائل، مردم را به اجرای خواسته هایش الزام نماید، در این صورت عمل و سخن انحرافی او باعث و موجب عمل بدِ میلیونها انسان خواهد شد، بنابراین اصلاح او موجب اصلاح جمعیّت عظیمی بلکه کلّ جامعه خواهد شد، و چون چنین نتیجه ی مهمّی دارد، دارای فضیلت بسیار زیادی است.

2- پیشوای ظالم، ظلم و فساد خود را در جامعه به صورت عدل و اصلاح وانمود می کند و این موضوع موجب آن می شود که کارهای بد، نیک جلوه کند و کارهای نیک، به صورت بد درآید و این موضوع بلای بسیار بزرگی است که دامنگیر هر جامعه ای که بشود آن را به سقوط و نابودی می کشاند و چون انجام این وظیفه جلو این بلای بزرگ را می گیرد دارای این همه فضیلت است.

3- از آنجا که او با قدرتی که به دست دارد و رسانه های خبری و وسائل تبلیغاتی به طور کلّی در اختیار او است، او با آن وسائل، اصلاح طلبان را که در مقابلش قرار گرفته اند، متّهم می کند، و اخلالگر معرفی می نماید و پرواضح است که این گونه نمایشها و تبلیغات و اتّهامات، کار مجاهدان را برای رسیدن به اهداف عالی خود سخت و سخت تر می سازد، و روشن است که انجام وظیفه به هر اندازه که با تحمّل سختیها همراه باشد دارای ثواب و فضیلت بیشتری خواهد بود.

4- پیشوای ظالم از آنجا که قدرت ارتش و سلاحهای جنگی خانمانسوز و ویرانگر در اختیار دارد، قیام در برابر او، و سخن عدالت در پیش رویش، موجب خطر بزرگ و احیاناً ترس در حدّ کشتن خواهد شد، چنانکه تاریخ مجاهدان سلحشور و مبارزی که خداوند آنان را بر نشستگان، برتری عظیم بخشیده نشانگر این گونه خطرات است.

بنابراین علّت برتری این شاخه (سخن عدل در برابر پیشوای ظالم) از شاخه های دیگر امر به معروف و نهی از منکر، همان خطرهای بسیار، و تأثیر و نقش بزرگ آن، در جامعه بوده، و موجب ایثار و فداکاری در راه حق و جهاد پی گیر و بی وقفه است، و روشن است بر اساس اینکه اَفضَلُ الاَعمالُ اَحمَزُها (بهترین عمل ها، سخت ترین آنها است) برای «سخن عدالت در برابر پیشوای ستمگر» پاداش عظیم است.

پنجم اینکه : فرازی از سخنان امام علی (ع) این بود که «امر به معروف و نهی از منکر، نه اجل و مرگ را نزدیک می کند و نه رزق و روزی انسان را کم می نماید» نظیر این گفتار در خطبه ی 155 نهج البلاغه آمده که آنجا می فرماید :

«امر به معروف و نهی از منکر، دو صفت از صفات خدا هستند، این دو قطعاً نه مرگ انسان را نزدیک
می کنند، و نه از رزق و روزی انسان می کاهند».

این فراز از گفتار حضرت علی (ع) به خاطر تحرّک بخشیدن افراد با ایمان است تا آنها روح شجاعت و فداکاری و توکّل و جرأت پیدا کنند، تا با بهترین وجه، مسئولیّت دو فریضه ی خطیر و عظیم امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی انجام دهند، و ضمناً آنان را که با طاغوتها راه سازش پیش می گیرند و به آنها متمایل می شوند و به خاطر جلب منافع زودگذر، از آنها و ترس از ضرر آنها، ملاحظه کاری کرده و با آنها به شیوه ی لیبرالی برخورد
می کنند، سرزنش می نماید.

هدف امام علی (ع) از گفتار فوق آن است که : مؤمنان، ترغیب و تشویق و پرتحرّک شوند، و با کمال شجاعت به اجرای این دو فریضه بزرگ در موردش قیام نمایند و از برای افراد با ایمان، ترک آن جایز نیست، و برای آنها روا نیست که به خاطر ترس از کشته شدن و یا کم شدن رزق و روزی، به امر به معروف و نهی از منکر نپردازند به این خاطر که شاید با انجام آن، مرگشان نزدیک شود، و رزقشان کم گردد.

بلکه این موضوع قطعاً به عکس است، یعنی اقدام به این دو فریضه، موجب افزایش عمر و روزی خواهد شد، چنانکه روایات متعدّد بر این مطلب دلالت دارند، زیرا ترک این دو فریضه، موجب استحقاق هلاکت و درماندگی و تسلّط اشرار و افراد ستمگر، بر نیکان خواهد شد و باعث طمع و استعمار دشمنان به امّت اسلامی و از بین رفتن برکتها و کم شدن بهره های مادّی و معنوی زندگی می گردد، بنابراین ترک امر به معروف و نهی از منکر است که موجب نزدیک شدن پایان عمر و کم شدن رزق و روزی می شود نه قیام به آن.1    

از آنجایی که علی (ع) امر به معروف را برای اصلاح توده های ناآگاه و نهی از منکر را برای بازداشتن
بی خردان از زشتی ها می داند.2 برای ارشاد گمراهان و کژروان و غالیان راه حق می کوشد و تا لحظه ای که بتواند با نرمی و ملاطفت و مجامله آنان را به شاهراه هدایت رهنمون باشد هرگز دست به شمشیر نمی برد و به مقابله
نمی پردازد. علی (ع) برای آنکه به مسلمانان بیاموزد برای حفظ جامعه ی اسلامی باید متّحد باشند و از تفرقه و اختلاف بپرهیزند، خود در دوره ی حکومت خلفا صبر را بر قیام ترجیح داد و با تحمّل و تدبیر و دوراندیشی،
جامعه ی اسلامی را از خطرهای بزرگ نجات داد و اگر علاقه به اتّحاد مسلمانان نداشت و از عواقب وخیم اختلاف و دو دستگی نمی ترسید، هرگز اجازه نمی داد رهبری مسلمانان از دست اوصیاء و خلفای راستین پیامبر (ص) خارج شود و به دست دیگران افتد. او به تربیت و پرورش گروهی پرداخت که ضمیر پاک و روح آماده ای برای سیر و سلوک داشتند تا در پرتو رهبری و نفوذ معنوی امام بتوانند قلّه های کمالات معنوی را فتح کنند و آنچه را که با دیده ی ظاهر نمی بینند با دیده ی دل و چشم باطنی ببینند. حضرت علی (ع) با عمل خود، مردم را به حق دعوت می کرد در این مورد در بحارالانوار آمده است :

«حضرت علی (ع) با یک مسیحی همسفر شدند. به دو راهی رسیدند و هر یک باید از راهی می رفت؛ امّا حضرت علی (ع) در مسیر مسیحی حرکت کرد. مسیحی از او پرسید : راه شما آن جادّه است. امام فرمود : می دانم! لکن اسلام سفارش کرده است که هرگاه دو نفر همسفر شدند، نسبت به یکدیگر حقّی پیدا می کنند و من خواستم مقداری شما را بدرقه کنم. مسیحی به خاطر این برخورد حضرت، مسلمان شد».3

یکی از شیوه های امام علی (ع) در تنبیه مجرم، تشویق افراد صالح و نیکوکار بود و در این مورد می فرماید : «همین که نیکوکار را پاداش دادی، بدکار متنبّه و از کردار خود پشیمان می شود. در تشویق نیکوکار دو اثر نهفته است؛ یکی اینکه نیکوکار به کار خود جدّی و دل گرم می شود، دیگر اینکه بدکار به فکر اصلاح خود می افتد. تشویق یک دانشمند، مبتکر، هنرمند، شاعر، ایثارگر، رزمنده و نویسنده، هم می تواند مسیر افکار عمومی را به سوی حق سوق دهد، و هم برای محرومان هشدار خوبی باشد. البتّه، لازم نیست که تشویق همیشه جنبه ی مادّی داشته باشد. بوسیدن دست کارگر و تجلیل از بزرگان، ساده ترین راه تشویق است. وقتی در مسجد افراد با فضیلت در صف اوّل قرار گیرند، این خود یک تشویق عملی است. روایاتی که می فرماید : «نگاه به عالم یا بودن در خانه ی عالم، ثواب دارد» تشویقی عملی از علم و عالم است».4

از برکات امر به معروف و نهی از منکر اصلاح بازار است و شیوه ی علی (ع) در این مورد این گونه بود : همواره با تازیانه وارد بازار می شد و به کسانی که جنس خود را در سایه می فروختند تا عیب آن مخفی بماند و یا جنس بهتر را روی دیگر اجناس و نوع نامرغوب را در زیر می نهادند، هشدار می داد.5

یکی از مشکلاتی که عدّه ای از نادانها و مقدّس نماهای بی تشخّص یعنی خوارج برای علی (ع) به وجود آوردند، عدم آگاهی آنان در مورد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر بود. مذهب خوارج تحت عنوان وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر به وجود آمد. وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد : یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل.

بصیرت در دین : همچنان که در روایت آمده است ـ اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و امّا بصیرت در عمل لازمه ی دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف. خوارج نه بصیرت دینی داشتند و نه بصیرت عملی. مردمی نادان و فاقد بصیرت بودند بلکه اساساً منکر بصیرت در عمل بودند، زیرا این تکلیف را امری تعبُّدی
می دانستند و مدّعی بودند باید با چشم بسته انجام داد.6

امیرالمؤمنین (ع) با خوارج در منتهی درجه ی آزادی و دموکراسی رفتار کرد. او خلیفه است و آنها رعیّتش، هرگونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود امّا او زندانشان نکرد و شلّاقشان نزد و حتّی سهمیه ی آنان را از بیت المال قطع نکرد، به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی (ع) عجیب نیست امّا چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با
عقیده ی آزاد با آنان روبه رو می شدند و صحبت می کردند، طرفین استدلال می کردند، استدلال یکدیگر را جواب می گفتند. شاید این مقدار آزادی در دنیا بی سابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد. می آمدند در مسجد و در سخنرانی و خطابه ی علی (ع) پارازیت ایجاد می کردند.7 

امّا بعد علی (ع) بر روی مردمی این چنین ظاهرالصّلاح و آراسته، قیافه های حق به جانب، ژنده پوش و عبادت پیشه، شمشیر کشید و همه را از دم شمشیر گذرانده است. ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافه های آن چنانی را می دیدیم مسلّماً احساساتمان برانگیخته می شد و علی (ع) را به اعتراض می گرفتیم که آخر شمشیر به روی این چنین مردمی کشیدن؟!

از درسهای بسیار آموزنده ی تاریخ تشیّع خصوصاً، و جهان اسلام عموماً، همین داستان خوارج است. علی (ع) خود به اهمّیّت و فوق العادگی کار خود از این جهت واقف است و آن را بازگو می کند، می گوید :

«چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و «هاری» آن فزونی یافته بود».

امیرالمؤمنین (ع) دو تعبیر جالب دارد در اینجا :

یکی شبهه ناکی و تردیدآوری این جریان. وضع قدس و تقوای ظاهری خوارج طوری بود که هر مؤمن نافذالایمانی را به تردید وامی داشت. از این جهت یک جوّ تاریک و مبهم و یک فضای پر از شکّ و دودلی به وجود آمده بود.

تعبیر دیگر اینست که حالت این خشکه مقدّسان را به «کَلَب» تشبیه می کند. کَلَب یعنی هاری. هاری همان دیوانگی است که در سگ پیدا می شود. به هر کس می رسد گاز می زند و اتّفاقاً حمل یک بیماری (میکروب) مسری است. نیش سگ به بدن هر انسان یا حیوانی فرو رود و از لعاب دهان آن چیزی وارد خون انسان یا حیوان بشود آن انسان یا حیوان هم پس از چندی به همان بیماری مبتلا می گردد. او هم هار می شود و گاز می گیرد و دیگران را هار می کند. اگر این وضع ادامه پیدا کند، فوق العاده خطرناک می گردد.

اینست که خردمندان بلافاصله سگ ها را اعدام می کنند که لااقل دیگران از خطر هاری نجات یابند.
علی (ع) می فرماید : اینها حکم سگ هار را پیدا کرده بودند، چاره پذیر نبودند، می گزیدند و مبتلا می کردند و مرتّب بر عدد هارها می افزودند.

وای به حال جامعه ی مسلمین از آن وقت که گروهی خشکه مقدّس یک دنده ی جاهل بی خبر، پا را به یک کفش کنند و به جان این و آن بیفتند. چه قدرتی می تواند در مقابل این مارهای افسون ناپذیر ایستادگی کند؟ کدام روح قوی و نیرومند است که در مقابل این قیافه های زهد و تقوا تکان نخورد؟ کدام دست است که بخواهد برای فرود آوردن شمشیر بر فرق اینها بالا رود و نلرزد؟

اینست که علی (ع) به عنوان یک افتخار بزرگ برای خود می گوید : این من بودم، و تنها من بودم که خطر بزرگی که از ناحیه این خشکه مقدّسان به اسلام متوجّه می شد درک کردم. پیشانیهای پینه بسته اینها و جامه های زاهد مآبانه شان و زبانهای دائم الذّکرشان و حتّی اعتقاد محکم و پابرجایشان نتوانست مانع بصیرت من گردد. من بودم که فهمیدم اگر اینها پا بگیرند همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهرگرایی و تقشّر و تحجُّری خواهند کشانید که کمر اسلام خم شود. مگر نه اینست که پیغمبر فرمود دو دسته پشت مرا شکستند : عالم لاابالی، و جاهل مقدّس مآب.

علی (ع) می خواهد بگوید اگر من با نهضت خارجیگری در دنیای اسلام مبارزه نمی کردم دیگر کسی پیدا نمی شد که جرأت کند این چنین مبارزه کند. غیر از من کسی نبود که ببیند جمعیّتی پیشانیشان از کثرت عبادت پینه بسته، مردمی مسلکی و دینی امّا در عین حال سدّ راه اسلام، مردمی که خودشان خیال می کنند به نفع اسلام کار می کنند امّا در حقیقت دشمن واقعی اسلامند، بتواند به جنگ آنها بیاید و خونشان را بریزد. من این کار را کردم.

عمل علی (ع) راه خلفا و حکّام بعدی را هموار کرد که با خوارج بجنگند و خونشان را بریزند. سربازان اسلامی نیز بدون چون و چرا پیروی می کردند که علی با آنان جنگیده است، و در حقیقت سیره ی علی (ع) راه را برای دیگران نیز باز کرد که بی پروا بتوانند با یک جمعیّت ظاهرالصّلاح مقدّس مآب دیندار ولی احمق پیکار کنند.

خوارج با روح فرهنگ اسلامی آشنا نبودند ولی شجاع بودند. چون جاهل بودند تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند زود تکفیر و تفسیق می کردند تا آنجا که اسلام و مسلمانی را منحصر به خود دانستند و سایر مسلمانان را که اصول عقاید آنها را نمی پذیرفتند کافر می خواندند و چون شجاع بودند غالباً به سراغ صاحبان قدرت می رفتند و به خیال خود آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کردند و خود کشته می شدند و گفتیم در دوره های بعد جمود و جهالت و تَنَسُّک و مقدّس مآبی و تنگ نظری آنها برای دیگران باقی ماند امّا شجاعت و شهامت و فداکاری از میان رفت.

خوارج بی شهامت، یعنی مقدّس مآبان ترسو، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امر به معروف و نهی از منکر صاحبان قدرت که برایشان خطر ایجاد می کرد صرف نظر کردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند. هر صاحب فضیلتی را به نوعی متّهم کردند به طوری که در تاریخ اسلام کمتر صاحب فضیلتی را می توان یافت که هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد. یکی راگفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سوّمی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همین طور، به طوری که اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی که علی (ع) تکفیر بشود تکلیف دیگران روشن است. بوعلی سینا، خواجه نصیرالدّین طوسی، صدرالمتألّهین شیرازی، فیض کاشانی،
سیّدجمال الدّین اسدآبادی، و اخیراً محمّد اقبال پاکستانی از کسانی هستند که از این جام جرعه ای به کامشان ریخته شده است.

علی (ع) در اینجا تنگ نظری و کوته بینی را محکوم کرده و در حقیقت پیکار علی (ع) با خوارج، پیکار با این طرز اندیشه و فکر است نه پیکار با افراد، زیرا اگر افراد این چنین فکر نمی کردند علی (ع) نیز این چنین با آنها رفتار نمی کرد. خونشان را ریخت تا با مرگشان آن اندیشه ها نیز بمیرد، قرآن درست فهمیده شود و مسلمانان، اسلام و قرآن را آنچنان ببینند که هست و قانون گزارش خواسته است.

در اثر کوته بینی و کج فهمی بود که از سیاست قرآن به نیزه کردن، گول خوردند و بزرگترین خطرات را برای اسلام به وجود آوردند و علی (ع) را که می رفت تا ریشه ی نفاقها را برکند و معاویه و افکار او را برای همیشه نابود سازد، از جنگ بازداشتند و به دنبال آن، چه حوادث شومی که بر جامعه ی اسلامی رو آورد؟8

2- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام حسن (ع)

روش زندگی امام حسن (ع) در دوران اقامتش در کوفه او را قبله ی نظر و محبوب دلها و مایه ی امید کسانی ساخته بود، امّا عدّه ی زیادی از افراد بانفوذ وقتی امام حسن (ع) را در حدّ اجرای عدالت و احکام و حدود اسلامی قاطع دیدند، به توطئه های پنهانی دست زدند و حتّی در نهان به معاویه نامه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تحریک نمودند، پس از طیّ جریاناتی که از حیطه ی این مقاله خارج است، معاویه وقتی وضع را مساعد یافت، به امام حسن (ع) پیشنهاد صلح کرد. امام حسن (ع) برای مشورت با سپاهیان خود خطبه ای ایراد فرمود و آنها را به جانبازی و یا صلح ـ یکی از این دو راه ـ تحریک و تشویق فرمود. عدّه ی زیادی خواهان صلح بودند.
عدّه ای نیز با زخم زبان امام معصوم را آزردند. سرانجام، پیشنهاد صلح معاویه، مورد قبول امام حسن (ع) واقع شد ولی این فقط بدین منظور بود که او را در قید و بند شرایط و تعهّداتی گرفتار سازد که معلوم بود کسی چون معاویه دیرزمانی پای بند آن تعهّدات نخواهد ماند، و در آینده ی نزدیکی آنها را یکی پس از دیگری زیر پای خواهد نهاد، و در نتیجه ماهیّت ناپاک معاویه و عهدشکنی های او و عدم پای بندی او به دین و پیمان؛ بر همه ی مردم آشکار خواهد شد و نیز امام حسن (ع) با پذیرش صلح از برادرکشی و خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و می خواست ریشه ی شیعه و شیعیان آل علی (ع) را به هر قیمتی هست، قطع کند، جلوگیری فرمود. بدین صورت چهره ی تابناک امام حسن (ع) ـ همچنان که جدّ بزرگوارش رسول الله (ص) پیش بینی فرموده بود ـ به عنوان «مصلح اکبر» در – افق اسلام نمودار شد. معاویه در پیشنهاد صلح هدفی جز مادّیات محدود نداشت و می خواست که بر حکومت استیلا یابد. امّا امام حسن (ع) بدین امر راضی نشد مگر بدین جهت که مکتب خود و اصول فکری خود را از انقراض محفوظ بدارد و شیعیان خود را از نابودی برهاند.9

در کتاب بحارالانوار در مورد شیوه ی محبّت امام حسن (ع) و برخورد عملی او در مسأله ی امر به معروف این گونه بیان شده است :

مردی شامی به امام حسن مجتبی (ع) جسارت کرد. حضرت، ایشان را به منزل بردند و چنان مورد تفقّد قرار دادند که او از حرفهای خودش شرمنده شد.

در مورد شیوه ی هنرمندانه ی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در برخورد با خلاف کاری که بدون غرض به راه کج می رود این جریان بیان شده است که : پیرمردی مشغول وضو بود؛ ولی آن را صحیح انجام نمی داد. امام حسن و امام حسین (ع) که در آن روز دو کودک بودند، وضوی غلط پیرمرد را دیدند. برای راهنمایی این پیر، او را به داوری خواندند و گفتند : «ای پدر! ما هر کدام وضو می گیریم و شما داور باش که وضوی کدام درست تر و بهتر است».

پیرمرد که وضوی هر دو طفل معصوم را دید، فرمود : «وضوی هر دوی شما صحیح است، وضوی من باطل است».  این نمایش آن دو کودک، یک آموزش هنرمندانه و غیرمستقیم همراه با حفظ آبروی پیرمرد و بهترین
شیوه ی امر به معروف است.10

3- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام حسین (ع)

قیام ها و حق طلبی های ائمّه ی دین در قالب امر به معروف و جلوگیری از منکر صورت گرفته که یکی از آنها قیام خونین سیّدالشهدا در کربلاست که عملاً و صراحتاً انگیزه ی قیام را عمل به این واجب برشمرده اند.

قطع نظر از اینکه از امام حسین (ع) بیعت می خواستند و او حاضر نبود بیعت کند، و قطع نظر از اینکه مردم کوفه از او دعوت کرده بودند و اتمام حجّتی بر امام حسین (ع) شده بود و او برای اینکه پاسخی به آنها داده باشد آمادگی خودش را اعلام کرد، قطع نظر از اینها مسأله ی دیگری وجود داشت که امام حسین (ع) تحت آن عنوان قیام کرد، یعنی اگر از اوتقاضای بیعت هم نمی کردند باز قیام می کرد و اگر مردم کوفه هم دعوت نمی کردند باز قیام می نمود. آن مسأله چه بود؟ مسأله ی امر به معروف و نهی از منکر، مسأله ی اینکه معاویه از روزی که به خلافت رسیده است (در مدت این بیست سال) هر چه عمل کرده است برخلاف اسلام عمل کرده است، این حاکم جائر و جابر است، جور و عدوانش را همه ی مردم دیدند و می بینند، احکام اسلام را تغییر داده است، بیت المال مسلمین را حیف و میل می کند، خونهای محترم را ریخته است، چنین کرده، چنان کرده، حالا هم بزرگترین گناه را مرتکب شده است و آن اینکه بعد از خودش پسر شرابخوار قمارباز سگباز خودش را ] به عنوان ولایتعهد[ تعیین کرده و به زور سرجای خودش نشانده است. بر ما لازم است که به اینها اعتراض کنیم، چون پیغمبر فرمود :

اگر کسی حاکم ستمگری را به این وضع و آن وضع و با این نشانیها ببیند و اعتراض نکند به عملش یا
گفته اش، آنچنان مرتکب گناه شده است که سزاوار است خدا او را به همان عذابی معذّب کند که آن حکمران جائر را معذّب می کند.11

ا

امام حسین (ع) دید دین اسلام، ملعبه ی دست چنین تبهکار ظالمی قرار گرفته، قهرمانانه در برابر او قد عَلَم کرد، با اینکه یارانش کم بودند، فریاد برآورد : «من به عنوان قدرت طلبی و خوشگذرانی خروج نکرده ام، بلکه برای طلب اصلاح در بین امّت جدّم محمّد (ص) بیرون آمده ام وَاُریدُ اَنْ آمُرَ بِالمَعروفِ وَاَنهی عَنِ المُنکَرِ : «می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».

  پیکرش را در برابر شمشیرها و نیزه ها قرار داد، گوئی می فرمود : «اگر دین محمّد (ص) جز به کشتنم، استوار نمی گردد، ای شمشیرها مرا بگیرید».

او عاشورای جاوید خونین را برپا کرد، و با ایثار و فداکاری خود و یارانش به میدان جنگ با ظالمان رفت، و از اسلام دفاع نمود، و برای بیدارساختن مسلمین جهان، آخرین تلاش قهرمانانه را نمود، و انقلاب عظیم او الگو و سرمشقی برای سایر انقلابات بعدی بر ضدّ ستمگران در راه امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ گردید.12

اگر به شعارها و کلمات امام حسین (ع) و یاران باوفای او در عاشورا نگاه کنیم، می بینیم که همه جا سخن از عشق به اسلام و مکتب است. امام حسین (ع) می فرماید : آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و جلو باطل گرفته نمی شود؟

در جای دیگر می فرماید : من جز برای اصلاح در دین جدّم قیام نمی کنم. و می فرماید : هدف از قیام من، امر به معروف و نهی از منکر است.

او در برابر سخنان برادرش محمّد حنفیه که می گفت به طرف عراق نروید! فرمود : می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم تا به روش جدّم رسول خدا عمل کرده باشم.13

4- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام سجّاد (ع)

امام سجّاد (ع) در مدّت 35 سال امامت با روشن بینی خاص خود هر جا لازم بود، برای بیداری مردم و تهییج آنها علیه ظلم و ستمگری و گمراهی کوشید، و در موارد بسیاری به خدمات اجتماعی وسیعی در زمینه ی حمایت بینوایان و خاندانهای بی سرپرست پرداخت، و نیز از طریق دعاهایی که مجموعه ی آنها در صحیفه ی سجّادیه گرد آمده است، به نشر معارف اسلام و تهذیب نفس و اخلاق و بیداری مردم اقدام نمود.14

امام سجّاد (ع) در سخت ترین شرایط این چنین به نهی از منکر می پردازد :

پدر، برادر، عمو و ذریّه ی پیامبر (ص) را در پیش چشم امام سجّاد (ع) شهید کردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در کوفه و شام گرداندند. وقتی او را به مسجد شام بردند و دید که خطیب روی منبر از یزید ستایش می کند، یک تنه در حضور یزید فریاد زد : ای خطیب! تو با این تملّق و ستایش، رضای یزید را به قهر خدا معامله کردی. تو مورد غضب پروردگار هستی. من باید از این چوبها بالا بروم و جای این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را که معرّفی اسلام محمّدی و اهل بیت پیامبر است، زنده کنم». سپس امام به بالای منبر رفت و با سخنرانی خود، کودتای فکری و فرهنگی و عاطفی و سیاسی کرد.

امام سجّاد (ع) از شیوه های مختلف جهت تشویق انسانها به سمت و سوی نیکی ها استفاده می کردند. نمونه ای از این رفتارها این بود که : شخصی نسبت به امام سجّاد (ع) سخنان ناروایی گفت، حضرت به او فرمود : آیا تو مشکل و حاجتی داری؟ سپس هزار درهم و لباسی نو به او داد. وقتی او از خدمت حضرت برمی گشت، می گفت : من گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدا (ص) هستی.15

امام سجّاد (ع) نامه ای طولانی برای یکی از دانشمندان به نام «محمّدبن مسلم زُهری» نوشت و او را به امور معروف تشویق و از گرایش به منکرها این گونه هشدار داد.

«آیا دعوت آنها (ظالمان) از تو به این خاطر نبود که تو را قطب و مدار سنگ آسیای ظلمشان قرار داده، و تو را پلی برای عبور به سوی مقاصد شومشان، و نردبان به طرف گمراهیشان، و منادی ظلم، و راه رونده در مسیر ستمشان گرفتند، آنها با میان گرفتن تو، در دل دانشمندان، شک و تردید وارد ساختند و به وسیله ی تو دلهای مردم نادان را به سوی خود جذب کردند، آن استفاده ای که در مورد نیک جلوه دادنِ فسادشان و توجّه دادن خواص و عوام به سوی خودشان از تو نمودند، از خصوصی ترین وزیران (بلی قربان گوهایشان) و از نیرومندترین حامیانشان نکردند، بسیار اندک است آنچه را که در برابر آنچه دادی به تو دادند، و بسیار کم است آنچه را که در برابر آن همه خرابی ها برای تو آباد کردند، درباره ی نفس خود بیندیش، چه آنکه غیر از تو کسی به آن نمی اندیشد و آن چنان نفس خود را به پای حساب و محاکمه بکش که مرد مسئول و وظیفه شناس آن را به حساب می کشد.16

بنابراین امام سجّاد (ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی امر به معروف و نهی از منکر می کرد.

5- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام محمّد باقر (ع)

امام باقر (ع) با تشکیل حلقه های درس، زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر را برای مردم فراهم می نمود و مسایل لازم دینی را برای آنان روشن می کرد. او در هر فرصت و موقعیّت به تصحیح نظر جامعه درباره ی حکومت و تعلیم و نشر اصول اسلام و روشن کردن افکار، که نوعی دیگر از مبارزه است، دست زد. او چون زمینه ی قیام بالسّیف (قیام مسلّحانه) در آن زمان ـ به علّت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ـ فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعّالیّت علمی را و هم مبارزه ی عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را از این طریق مناسب تر می دید و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره ی کامل و مفصّل تدریس نشده بود، به فعّالیّت های ثمربخش علمی در این زمینه پرداخت.

امام باقر (ع) به جز تدریس و پرداختن به علوم به جوانب دیگری هم توجّه داشت و برای آنکه به مسلمانان سعی و تلاش در زندگی را بیاموزد خود به امور کشاورزی هم می پرداخت. در این مورد بیان شده که شخصی گفت : امام باقر (ع) را دیدیم که در اطراف مدینه مشغول کشاورزی است. با خود گفتم : چرا فرزند پیامبر (ص) در این هوای داغ به فکر دنیاطلبی است؟ به سوی او رفتم تا به خیال خود او را نهی از منکر کنم. امام باقر (ع) فرمود : کسب حلال و کشاورزی از بهترین عبادات است و اگر مرگ من در این حالت برسد، در بهترین حالات مرده ام.

و نیز می گویند : مهمانی به خانه ی امام باقر (ع) وارد شد و پیش خود فکر کرد : چرا اتاق امام (ع) این همه زیبا و مجلّل است؟ امام متوجّه فکر او شد. هنگام خروج او از منزل فرمود : فردا نیز نزد ما بیائید. فردای آن روز، امام مهمان را به اتاق ساده ی دیگری برد و به او فرمود : اتاق دیروز من از سرمایه ی همسرم است. او مالک و آزاد است و دوست دارد که اتاقش زیبا باشد؛ امّا اتاق من، همین است که سادگی از همه جای آن پیداست. این حرکت امام برای آگاه سازی افراد ناآگاه، یکی از راههای جلوگیری از منکراتی از قبیل سوءظن، تهمت، غیبت و تجمّل گرایی است.17

6- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام صادق (ع)

عصر آن حضرت، عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژی ها و عصر تضادّ افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملّتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.

عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرّک پاسدار راستین اسلام، یعنی امام (ع)، موجب نابودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیات بخش اسلام، هم از درون و هم از بیرون می شد. اینجا بود که امام (ع) دشواری فراوان در پیش و مسؤولیّت عظیم بر دوش داشت. پیشوای ششم در گیرودار چنین بحرانی می بایست از یک سو به فکر نجات افکار توده ی مسلمان از الحاد و بدبینی و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین باشد، و از توجیهات غلط و وارونه ی دستورات دین به وسیله ی خلفای وقت جلوگیری کند. علاوه بر این، با
نقشه ای دقیق و ماهرانه، شیعه را از اضمحلال و نابودی برهاند.

آری، شیعه می رفت که نابود شود، یعنی اسلام راستین به رنگ خلفا درآید، و به  صورت اسلام بنی امیّه ای یا بنی عبّاسی خودنمایی کند. در چنین شرایط دشواری، امام دامن همّت به کمر زد و به احیاء و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی به وجود آورد که محصول و بازده آن، چهارهزار شاگرد متخصّص (همانند هشام، محمّدبن مسلم و ...) در رشته های گوناگون علوم بودند، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند.

امام صادق (ع) که همواره مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر و ا نقلابیی بنیادی، در میدان فکر و عمل بوده، کاری که امام حسین (ع) به صورت قیام خونین انجام داد، وی قیام خود را در لباس تدریس و تأسیس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد.18

شدیدترین مقاومت را امام صادق (ع) و فرزندش امام کاظم (ع) در برابر طاغوتها و ستمگران داشتند و با مقاومت سلبی (مبارزه ی منفی که یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر است) با ظالمان و طاغوتیان مبارزه می نمودند، تا اینکه در این راه تبعید و زندانی و شهید شدند.19

نمونه ای از رفتار امام صادق (ع) در مورد امر به معروف و نهی از منکر این گونه آمده است :

امام صادق (ع) در مهمانی شرکت فرموده بودند. یکی از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابی آورد. حضرت به محض آن که متوجّه شد، مجلس را ترک گفت و فرمود : «جلسه ای که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شراب خواری کاری زشت است».

امام صادق (ع) برای مهمان خود خرمای مرغوبی آورد. مهمان آیه ای از قرآن خواند که مفهومش این بود : از این نعمت ها در قیامت، مورد بازخواست قرار خواهید گرفت. گویا به نظرش آمد که خرمای به این خوبی، چرا در منزل امام است. امام فرمود : مراد از نعمتی که در قیامت مورد بازخواست قرار گرفته می شود، نعمت رهبری و ولایت است و نه خرما.

این مهمان به خیال خود، خرمای عالی را خلاف زهد و مقام امامت دانست و خواست به امام تذکّری بدهد. غافل از آن که، امر و نهی و تذکّر نیاز به شناخت معروف و منکر دارد و با قضاوت عجولانه نمی توان هر کلامی را گفت. در حدیث می خوانیم : خداوند منزّه است از آن که از نعمتهای مادّی سؤال کند زیرا انسان های معمولی از آب و نانی که به شخص می دهند، بازخواست نمی کنند؛ تا چه رسد به خدای رحمان.

روزی اسحاق بن عمّار خدمت امام صادق (ع) رسید. حضرت که اور ا دیدند، اخم کردند. از امام سؤال شد : «چرا به او اخم کردید؟» فرمود : «او برای مراجعان دربان گذاشته بود تا فقرا و شیعیان ما نتوانند به راحتی به او دسترسی پیدا کنند».20

7- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام موسی کاظم (ع)

امام کاظم (ع) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه، نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق (ع) و پیش از آن در زمان امام محمّد باقر (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان حضرت امام موسی کاظم (ع) نیز به پیروی از سیره ی نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت، تا مردم بیش از پیش به خطّ مستقیم امامت و  حقایق مکتب جعفری آشنا گردند، و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند.21

امام کاظم (ع) در جلوگیری از ظلم حاکمان بنی عبّاس به افرادی مثل محمّدبن اسماعیل و علی بن یقطین دستور نفوذ در دستگاه ظلم را داد تا در حدّ امکان از یاران اهل بیت پیامبر حمایت کنند و از ستم نسبت به آنان بکاهند. حضرت به این افراد که در آن شرایط خفقان حامیان معروف و ناهیان از منکر بودند، فرمود : شما ستارگان خداوند در زمین هستید.

امام کاظم (ع) فرمود : «از سعادت علی بن یقطین آن است که من در موقف حج (مکّه و عرفات) به او دعا می کنم». و فرمود : «من بهشت را برای او ضامن شده ام و هرگز آتش به او نخواهد رسید».

در نهی از منکر اگر موعظه و تذکّر و طرد کردن اثر نکرد، می توان از طریق ایذاء وارد شد.

مراد از ایذاء تنها جنبه جسمی ندارد. گاهی اعراضها و بی اعتناییهای کوبنده را نیز شامل می شود. برای مثال، علی بن یقطین، وزیر شیعه ای بود که به دستور امام کاظم (ع) در دربار بنی عبّاس نفوذ کرده بود. او برای سفر حج به مدینه آمد و از امام کاظم (ع) اجازه ی ملاقات خواست؛ ولی امام به او اجازه نداد. او بسیار ناراحت شد که : «من نماینده ی خود امام و از عوامل نفوذی حضرت در دستگاه جور بنی عبّاس هستم. مقام وزارت دارم. چرا امام به من اجازه ی ملاقات نمی دهد؟!

امام کاظم (ع) به او خبر داد : شخصی به نام ابراهیم شتربان که چوپانی فقیر بود، به دفتر کار تو مراجعه کرد و تو به خاطر آنکه چوپان بود، اجازه ی ورود به او ندادی. این کار تو خلاف بود. من نیز به تو راه نمی دهم. حج تو نیز پذیرفته نخواهد شد.

وزیر از کار خود شرمنده شد. پس، به کوفه برگشت و به سراغ چوپان رفت. صورت خود را روی خاک گذاشت و از چوپان خواست که  صورتش را لگد کند تا او راضی شود. وقتی چوپان را راضی کرد به مدینه برگشت. امام کاظم (ع) هم به او راه داد. این شیوه ها نیز در زندگی ائمّه بوده است.22

8- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام رضا (ع)

حضرت رضا (ع) از دستگاه فاسد و نابسامان خلفای عبّاسی و از بخشش های فراوان و افراط هایی که از نیم قرن پیش در دستگاه اشرافی عبّاسیان آغاز شده بود و به عنوان (حق السّکوت) به این و آن داده می شد و انحراف محور حکومت از مسیر حق و حقیقت، در زیر نقاب مسلمان نمایی و دینداری و سپردن کارهای مهم اسلامی و حکومتی به دست افراد فاسد و زراندوز و ریاکار کاملاً آگاه بود، چنین وضع نابسامانی را چگونه ولیّ حق و امام معصوم توانست تحمّل کند؟

امام (ع) وقتی زمام حکومت را به دست می گیرد که بتواند دست ستمگری را از سر مظلومی کوتاه کند و ستم دیده ای را به حقش برساند، و حق را به حق دار بازپس دهد و الّا باید حکومت و خلافت را رها سازد.23

روش امام رضا (ع) نیز همچون روش پدر و اجداد پاکش در برابر طاغوتیان بود، یعنی شرائط ویژه آن زمان، اقتضای جنگ رو در رو (مبارزه ی ایجابی) نمی کرد، بلکه آن حضرت با روش «مبارزه ی سَلبی» (مبارزه ی غیرمستقیم) و انقلاب فرهنگی و آماده سازی دلها بر ضدّ مأمون (هفتمین خلیفه مقتدر عبّاسی) تلاش می کرد، و عَلَناً اعلام کرد که وارد شدن در دستگاه مأمون، حرام است.24

9- شیوه ی عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار امام جواد (ع)، امام هادی (ع)، امام حسن عسکری (ع)

از دوره ی امام جواد (ع) تا امام عسکری (ع) به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید از طرف دربار خلافت، شعاع فعّالیّت این سه امام بسیار محدود بود و از این نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق (ع) کاهش بسیار چشمگیری را نشان می دهد. آنان نیز با طاغوتیان مبارزه ی سَلبی کردند، و همچون روش اجداد پاک خود هرگز از امر به معروف و نهی از منکر دست برنداشتند، تا در این راه به شهادت رسیدند. به راستی اگر آنها مبارزه نمی کردند و با روش مسامحه کاری و به اصطلاح، لیبرالی با طاغوتیان رفتار
می کردند، هرگز به شهادت می رسیدند؟ مسلّماً پاسخ منفی است.

 

نتیجه :

بهترین ذخیره در بازار هستی ایمان و عمل صالح و سفارش کردن دیگران به حق و صبر است و امامان معصوم (ع) با توجّه به آیات « وَ تواصَوا بالحقِّ وَ تواصوا بالصّبر» دیگران را به ایمان و عمل صالح سفارش کردند و از مفاسد و انحرافات بازداشتند. آنان در گسترش حق ها و برچیدن سفره ی مفاسد و منکرها کوشیدند و تا مرحله ی شهادت پیش رفتند. آنان به خوبی آگاه بودند که هر کس در برابر ظالم به وظیفه ی خود عمل کند، دیگر هیچ کس میدانی برای ظلم کردن نمی یابد.

امامان با اهرم نیرومند نهی از منکر برای ریشه کن کردن فساد در جامعه استفاده کردند و با تذکّر و تنبّه و توجّه مردم را به حال خود وانگذاشتند و در برابر کژیهای جامعه با هشدار و اعتراض، مخالفت خود را ابراز داشتند. امر به معروف و نهی از منکر را یک تکلیف عمومی و نظارت همگانی برای افراد اجتماع می دانستند. آنان همچون دستگاهی پالائیده عمل نموده و موجب برپایی واجبات، بقای دین و گرفتن حق ستم دیده از ستمگر گردیده اند. امامان معصوم با رفتار خود نشان داده اند که اگر این دو وظیفه تعطیل گردد، فساد اخلاقی و اجتماعی و انحرافات دیگر از هر سو به سوی جامعه سرازیر خواهد شد و همچون موریانه انسانها را خورده و می پوساند. آنان با عمل به این دو وظیفه ی بزرگ، انسانها را از پرتگاه سقوط نجات داده و به سوی اوج و تکامل پرواز داده اند.

 

  من ا... التّوفیق

  زهرا خلفی ـ عضو هیأت علمی

                                                                           دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول

 

پانوشت ها

 

1-     امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله نوری همدانی، ص 53 تا 61

2-     نهج البلاغه، محمّد دشتی، حکمت 252 قسمت 2

3-     امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، ص 127

4-     همان کتاب، ص 259

5-     همان کتاب، ص 40

6-      جاذبه و دافعه ی علی (ع)، ص 121

7-     همان کتاب، ص 139

8-     همان کتاب، صص 148 تا 151، 158 تا 161

9-     چهارده اختر تابناک، صص 99، 100

10- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 206، 245

11- سیری در سیره ی ائمّه ی اطهار (ع)، صص 82، 83

12- امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله نوری همدانی، ص 257

13- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 139، 174

14- چهارده اختر تابناک، ص 134

15- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 23، 207

16- امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله نوری همدانی، ص 259

17- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 149، 216

18- چهارده اختر تابناک، صص 157 تا 160

19- امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله نوری همدانی، ص 261

20- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 24، 120، 251

21- چهارده اختر تابناک، ص 175

22- امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، صص 239، 240، 257

23- چهارده اختر تابناک، ص 193

24- امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله نوری همدانی، ص 268     

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

 

1-   امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله حسین نوری همدانی، مترجم، محمّد محمّدی اشتهاردی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1379

2-      امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اوّل، زمستان 1375

3-      جاذبه و دافعه ی علی (ع)، مرتضی مطهّری، انتشارات صدرا، چاپ هفدهم، بهار 1374

4-      چهارده اختر تابناک، احمد احمدی بیرجندی، مؤسّسه ی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ نهم، 1372

5-      سیری در سیره ی ائمّه ی اطهار(ع)، مرتضی مطهّری، انتشارات صدرا، چاپ بیست و سوّم، مرداد 1382

6-    نهج البلاغه، محمّد دشتی، مؤسّسه ی انتشاراتی موعود اسلام بوشهر وابسته به صندوق
قرض الحسنه ی حضرت مهدی (عج)، چاپ ششم، زمستان 1383

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مقالات ، شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی، ،
:: برچسب‌ها: شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی,

نوشته شده توسط زهرا خلفی در شنبه 14 شهريور 1394


:: پنجمین کتاب منتشر شده از اینجانب:
:: زن در قرآن (انگلیسی)
:: بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: ویژگی های بارز شهید ثالث
:: زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
:: « انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
:: کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
:: مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
:: عدالت و ارزشهای انسانی در عصر جهانی شدن
:: همسر آزاري و خشونت خانواده
:: نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
:: پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
:: سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
:: رباعیات
:: نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)





به وبلاگ من خوش آمدید




:: ارديبهشت 1403;
:: تير 1402;
:: خرداد 1396;
:: مهر 1394;
:: شهريور 1394;

آبر برچسب ها

دانشگاه , زهرا خلفی , الگو , رفتار , پیامبر , قرآن , دشمن , شناسایی , سیره معصومین , اسلام , دشمنان ایران , رهبر , دانلود , دانلودکتاب , دانلودمقاله ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by zahrakhalafi